سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شهید سعید درفشان

قائم مقام فرمانده تیپ دوم لشکر7ولی عصر(عج)(سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) به مرحله ای از اخلاص و کمال رسیده بود که ترس در وجود او معنا نداشت، شجاعتش زبانزد خاص و عام بود، او را حمزه ی مسجد جزایری لقب دادند، از صورتش نور می بارید هر که او را می دید شیفته اخلاق نیکوی او می شد. خود را متعلق به همه قومیتها می دانست.
سال 1340 ه ش شهرستان شوشتر شاهد تولد کودکی از تبار نور بود, نامش را سعید گذاشتند تا سعادتمند دنیا و آخرت گردد. ادامه مطلب...

+ نوشته شـــده در پنج شنبه 91/7/6ساعــت 12:48 عصر تــوسط مهدی | نظر
شهید حمید رمضانی

فرمانده ا طلاعات و عملیات سپاه ششم امام صادق(ع)(سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)


وجب به وجب مرزهای جنوب ایران ومناطق مرزی عراق شاهد خلق حماسه های اوست، عاشق خدمت در گمنامی بود، ترس در وجود او معنا نداشت و منبع مهم و مطمئن اطلاعات نظامی برای یگانهای رزم در بعد شناسایی و اطلاعاتی بود.
نامش حمید و شهرتش رمضانی ، در سال 1341 ه ش در شهرستان اهواز در خانواده ای متدیّن و مذهبی و اهل فضل و کمال چشم به جهان گشود. در سنین کودکی در حوضچه ای به عمق 5/1 مترغرق شد و به صورت معجزه آسایی نجات یافت....بخشی از وصیت نامه شهید به فرزندش:محمد عزیز، بدان که اگر پدرت زنده بـود در یـک دستـت شمشیـر و در دسـت دیگـرت قرآن را قرار می داد. محمـد عزیز دو چیز را از خود دور نکن:
1 - کسب علم 2 - روحانیت
بدان که رعایت مسائل فوق رضایت پدرت را جلب خواهد کرد.
خداوند انشاءالله به شما توفیق عنایت کند . حمید رمضانی دامغانی. ادامه مطلب...
+ نوشته شـــده در پنج شنبه 91/7/6ساعــت 12:45 عصر تــوسط مهدی | نظر
ماجرای انگشتر شکسته و یادگاری شهید برای پدر +دستنوشته

شبی همسرم، محمدرضا را در خواب می‌بیند که با دوستانش به خانه آمده‌اند، موقع رفتن، دوستان به او می‌گویند برو پدرت را بیدار کن تا تو را ببیند اما محمدرضا می‌گوید نه؛ برای او اثری از خود می‌گذارم که متوجه حضورم بشودalt


میهمان صاحب خانه شهدای کوچه "شهدای خانه‌عنقا" بودیم. محله امام زاده معصوم(ع)، خیابان قزوین، بعد از دوراهی تپان، کوچه "شهدای خانه‌عنقا". یک پسر خانواده در ایام انقلاب شهید شده، یکی دیگر در عملیات خیبر. فرزند ارشد نیز چند سال قبل حین مأموریت سپاه به رحمت خدا رفت.

پدر که باتری‌سازی داشته چند سال قبل به رحمت خدا رفته و مادر تنها زندگی می‌کند. روزی که با ایشان قرار دیدار داشتیم، جراحی کوچکی در دست چپش انجام داده بود و گویا ساعتی قبل از بیمارستان مرخص شده بود. از آنجا که نگران برنامه استراحت بعد از عملش بودیم، تمایل خود را برای لغو برنامه مصاحبه اعلام کردیم، اما ایشان نپذیرفتند و با روی باز پذیرای ما شدند.

"ماه‌منظر عیوض محمدی" مادر شهیدان «حسین، محمد رضا و علی خانه‌عنقا»، کامل زنی سپید موی و دریا دل است که دقایقی پای خاطرات زندگی‌اش نشستیم. سن و سال او، مشکلات زندگی، مدت زمان طولانی از شهادت پسرها و ... یادآوری خاطرات را برایش مشکل کرده. بیان بسیاری از خاطرات را باید به او یادآوری کنند. یکی از پسرانش آمده بود که کمک حالش باشد "حسن خانه‌عنقا" برادر شهدا. البته اکنون تنها 2 پسر از 5 پسر برایش مانده! ورقی از گنجینه خاطرات این مادر سرافراز را تقدیمتان می‌داریم.
ادامه مطلب...

+ نوشته شـــده در پنج شنبه 91/7/6ساعــت 12:35 عصر تــوسط مهدی | نظر